روانی سالم و رابطه مثالی؛ تحول از طریق زوج درمانی
رفتار افراد میتواند به طرز مطلوبی بهوسیله دسترسی زوجین به هیجانات زیرینشان در زوج درمانی تغییر پیدا کند.
زوجدرمانگر هیجانمدار، مراجعان را بهگونهای هدایت میکند که ابتدا به طور کامل با هیجانات خود ارتباط برقرار کرده و آنها را درک کنند و سپس پاسخها و الگوهای تعاملی جدیدی ایجاد کنند (جانسون، 2007).
درمانگران هیجانمدار از ردیابیکردن، بازتاب دادن و شدت دادن هیجان استفاده میکنند تا به مراجعان کمک کنند که پاسخهای هیجانی خود را به رسمیت بشناسند و در نهایت واکنشهای هیجانی خود را از هیجانات ثانویه (معروف به هیجانات «سخت» مانند خشم و خصومت) به هیجانات اولیه (مانند هیجانات «نرمتر» از جمله غم یا ترس) تغییر دهند.
تشویق مراجعان به ابراز هیجانات اولیه خود، الگوهای ارتباطی زوجین را بازسازی میکند. هدف از بازسازی تعاملات این است که زوجین با پاسخگویی و حمایت بیشتر به یکدیگر پاسخ دهند، همانطور که یک مراقب پاسخگو این کار را میکند. این پاسخگویی منجر به دلبستگی ایمنتر بین زوجین میشود (جانسون، 2007).
تمرکز بر لحظه حال در زوج درمانی هیجان مدار
تمرکز بر لحظه حال در درمان هیجانمدار بر این نکته تأکید دارد که هیجانات لحظهبهلحظه تجربه میشوند و برای فرایند تغییر هیجانی و رابطه بسیار مهم هستند. مسائل محتوایی و تجربیات گذشته مشکلات زوجین کمتر مورد توجه است (جانسون، 2007).
برای مثال، اگر زوجی متوجه شود که در مورد پول بحثهای تکراری دارند، یک زوج درمانگر هیجانمدار به هر فرد کمک میکند تا هیجانات درونی خود را کشف کند و بفهمد که پول برای آنها چه چیزی را بازنمایی میکند، نه اینکه به هر یک از زوجین توصیه کند که هزینههای خود را به روشی متفاوت مدیریت کنند.
سؤالات برانگیزاننده و تأمل به مراجع کمک میکند تا بر آنچه در لحظه حال اتفاق میافتد تمرکز کند و از ابراز هیجانات ثانویه بهسوی ابراز هیجانات اولیه حرکت کند. درمانگران را میتوان بهعنوان “مشاوران فرایند” در نظر گرفت که به مراجع کمک میکنند تا هیجانات خود را تاحدامکان به طور کامل ابراز کنند و سپس فرایندهای ارتباطی را حول هیجانات اولیه و زیربنایی “نرمتر” بازسازی کنند (جانسون، 2007).
زوج درمانی هیجانمدار یک رویکرد انسانگرایانه به درمان است.
بهاینترتیب، مفروضات اساسی این روش عبارتاند از:
1. که کل فرد هدف مداخله است
2. همه افراد دارای مهارتهای ارتباطی ذاتی هستند و
3. تشخیص اختلال ممکن است برای رشد مراجع مفید نباشد .
یک زوج درمانگر هیجانمدار، صرفاً سعی نمیکند رفتار یا علائم خاصی از مراجع را اصلاح کند، بلکه مراجع تشویق میشود تا بهعنوان یک فرد رشد کند و توانمندتر و سازگارتر شود.
هیجانات منفی در زوج درمانی هیجان مدار
زوج درمانی هیجانمدار فرض را بر آن دارد که همه انسانها مهارتهای لازم برای داشتن یک رابطه ایمن را دارند، اما هیجانات منفی مانع از ابراز این هیجانات میشوند. بهعبارتدیگر، زوجها در اثر غرقشدن در هیجانات منفی در دام الگوهای تعامل منفی میافتند. یک درمانگر هیجانمدار، پذیرش، اعتباردهی و همدلی را برای توانمندسازی مراجع به کار میگیرد. پذیرش و اعتباردهی بیقیدوشرط به مراجع این امکان را میدهد که در ابراز هیجانات زیربنایی که به رفتارهایشان کمک میکند، احساس امنیت کنند. اگر هیجانات به طور همدلانه پذیرفته شوند، هیجانات خشم آرام میشوند؛ زیرا دیگر نیازی به توجیه ندارند و هیجانات مرتبط اجتماعی بیشتری میتوانند احساس و ابراز شوند (جانسون، 2007).
بهاینترتیب، درمان هیجانمدار به طور طبیعی و واقعی رفتار را تغییر میدهد. بهعنوان مثال، اگر خشم مراجع توسط درمانگر پذیرفته شود، آنها دیگر برای شنیدن نیازهایشان، به خشم احتیاجی ندارند و بنابراین به شیوهای ملایمتر و بخشندهتر در رابطه خود ظاهر میشوند؛ بنابراین، همدلی، پذیرش و اعتباردهی برای اصلاح غیرمستقیم رفتارها استفاده میشود.
نتیجهگیری؛ مزایای زوج درمانی هیجانمدار چیست؟
فهم هیجانات اولیه
پژوهشها نشان دادند که زوجهایی که زوج درمانی هیجانمدار دریافت کردهاند، در کل پس از درمان همدلی و خودافشایی بالایی داشتند. با این آگاهی هیجانی بیشتر، شناسایی و درک پاسخهای هیجانی خود – در رابطه عاشقانه و سایر موقعیتهای اجتماعی – آسانتر میشود.
از طریق EFT، زوجها یاد میگیرند که از نظر هیجانی بیشتر در دسترس باشند و با برقراری ارتباط با هیجانات خود، پیوند دلبستگی خود را تقویت کنند. این امر به زوجها امکان میدهد فضای امنی ایجاد کنند تا بتوانند در آن رشد کنند.
این درک بیشتر میتواند مدیریت هیجانی آسانتر را تسهیل کند و به شکلگیری روابط سالم کمک کند.
اشتراک نیازهای دلبستگی برآوردهنشده
ازآنجاییکه EFT مبتنی بر نظریه دلبستگی است، به طور طبیعی زوجها را قادر میسازد تا درک بیشتری از سبک دلبستگی خود و هر نیاز برآورده نشدهای که ممکن است داشته باشند، پرورش دهند.
این شناخت بهتنهایی برای زوجین بسیار مفید است؛ زیرا این درک میتواند به آنها کمک کند نهتنها نیازهای خود بلکه نیازهای شریک زندگی خود را نیز برآورده کنند. پژوهش اخیر بر اثربخشی EFT در حل آسیبهای دلبستگی و تقویت بخشش تأکید میکند و بهویژه برای کسانی که ممکن است با یک دلبستگی اجتنابی یا ناایمن درگیر باشند مؤثر است.
اعتماد در لحظات تعارض
یکی از بزرگترین مزایای EFT توانایی آن در القای اعتماد در زوجها است، بهخصوص در هنگام مواجهه با تعارض.
ازآنجاییکه EFT درک هیجانات اولیه را ارتقا میدهد، زوجها را قادر میسازد که تشخیص دهند که تعارض از کجا نشأت میگیرد – که این موضوع به نوبه خود باعث ایجاد حس تازهای از درک برای مسائلی میشود که قبلاً روابط را از مسیر خارج میکردند.
مطالعات اخیر همچنین اثربخشی EFT را برای زوجهایی که درگیر ناباروری هستند نشان میدهد. این درمان آنها را قادر میسازد تا از این مسائل به تیمی عبور کنند، کیفیت کلی زندگی خود را بهبود بخشند و بدون قطع ارتباط به جلو حرکت کنند.
پردازش سالم تجربیات هیجانی
درمان هیجانمدار، زوجها را قادر میسازد تا با تنظیم هیجان در این رویکردهای درمانی، تجربیات هیجانی را به شیوهای سالم پردازش کنند.
سیگر دیگیر، زوجدرمانگر بینالمللی تأیید شده، میگوید: «معمولاً ممکن است فکر کنیم زوجهایی که بهشدت از لحاظ هیجانی برانگیخته هستند، نسبت به زوجهایی که بهشدت کمتری برانگیختهاند، همچنان پریشانتر خواهند بود. بااینحال، این موضوع در EFT دیده نمیشود؛ زیرا هنگامی که هیجانات را سازماندهی میکنید، زوجین میتوانند هیجانات بزرگ را با هم بهخوبی هدایت کنند. آنها درگیر رابطه شدهاند، حضور دارند و احساس میکنند.»
به ما کمک میکند تا بر مسائلمان با ارتباطات هیجانی غلبه کنیم
رویکرد EFT با پژوهشهایی که به طور ثابتی نرخ بهبودی 70-75٪ و بهبود قابل توجه در 90٪ موارد را تنها در 10-12 جلسه نشان میدهد، بهعنوان یک رویکرد حالمحور، بدون سرزنش، انسانگرا و مراجعمحور شناخته میشود.
بهعنوان معتبرترین روش تجربی زوجدرمانی در دهههای اخیر، EFT نهتنها نوید اثربخشی در رابطه را میدهد، بلکه همچنین بهنوعی امید و توجه مثبت را به شریک زندگی شما ارائه میدهد.
دیگر بهبودیهای روابط
با تمام این مداخلات، EFT به زوجها کمک میکند تا بهسوی پیوند هیجانی ایمنتری حرکت کنند، و در نتیجه بهطورکلی روابط قویتری ایجاد میشود.
مطالعات بیشتر تأثیرات مثبت EFT را بر افسردگی، صمیمیت و اعتماد نشان میدهند. بهعلاوه پیشرفتهای قابلتوجهی، حتی در مهارتهای حل مسئله و علیرغم اینکه تمرکز اصلی درمان نیست، نشان داده شده است. این موضوع بهعنوان یک یادآوری بزرگ عمل میکند که “بهبودی زوجین تأثیر مثبت عمیقی بر محیط اطراف زوج دارد”.