زوج درمانی هیجان مدار در درمان افسردگی
Emotion-Focused Therapy for Couples in the
Treatment of Depression: A Pilot Study
درمان متمرکز برهیجان در زوج درمانی با دارودرمانی در درمان اختلال افسردگی اساسی مقایسه شد. در این مطالعه 18 زوج که شریک زن، دارای معیارهای تشخیصی افسردگی اساسی بود تحت درمان 16 جلسه هفتگی EFCT قرارگرفتند و با گروه دارودرمانی مقایسه شدند. هردو مداخله به یک اندازه در کاهش علائم افسردگی موثر بودند.شواهدی مشاهده شد مبنی بر اینکه زنان دریافت کنندهEFT پس از پایان درمان، نسبت به زنانی که صرفا دارو دریافت کرده بودند بهبود بیشتری داشتند.
مقدمه:
مجموعه قابل توجهی از پیشینه پژوهشی، یک ارتباط قابل اعتماد بین اختلافات زناشویی و افسردگی را تایید میکند.
ویسمن (2001)یک متاآنالیز برروی 26 مطالعه انجام داد و دریافت که افراد دارای اختلافات زناشویی 25 برابر بیشتر از زوجین عادی، مبتلا به افسردگی اساسی هستند.
همچنین ویسمن ده مطالعه را شناسایی کرد که در آن رضایت زناشویی در هر دو نمونه از افرادی که تشخیص اختلال افسردگی اساسی را گرفتند و مقایسه آن با گروه کنترل از افراد غیرافسرده نشان داد که وجود اختلال افسردگی با نارضایتی زناشویی بیشتری همراه است.
گورینگ و همکاران(1996)دریافتند احتمال ابتلای افرادی که پریشانی زناشویی را تجره میکنند به یک اختلال خلقی، حداقل 4 برابر بیشتر از افراد با ازدواج های بدون مشکل است.
در نهایت ویسمن و بروس(2001) میزان اختلافات زناشویی در افراد مبتلا به افسردگی اساسی را مورد بررسی قرار داد که در زنان 70 درصد و در مردان 30 درصد است.
ارتباط اختلافات زناشویی و افسردگی، منجر به تلاش برای درمان افسردگی در زوج درمانی شده است.
اولین درمان زوجی، BMT یا درمان زناشویی رفتاری استاندارد بود که اولری و بیج(1990) روی 36 زوج با تعارض زناشویی و مبتلا به افسردگی اساسی یا دیس تایمی اجرا شد که شناخت درمانی
فردی هم برای هریک از زوجین اختصاص دادند و مشخص شد زنانی که تحت این درمان قرار گرفتند افزایش بیشتری در رضایت زناشویی نسبت به زنانی که تحت درمان صرفاشناختی یا صرفا رفتاری بودند، نشان دادند.
مطالعه ای در بریتانیا انجام شد که مصرف داروهای ضدافسردگی ازقبیل دزیپرامین، ترازادون و فلوکسامین را با زوج درمانی مقایسه کردند. درمان EFT 12 تا 20 جلسه اجرا شد مشاهده شد احتمال انصراف از درمان، در بیمارانی که فقط دارو دریافت میکردند 3 برابر بیشتر بود. تحقیقات اولیه به طور کلی نشان دادند که زوج درمانی در افسردگی، همتا یا بیشتر از درمان انفرادی هریک از زوجین موثر است.
باکوم و همکاران(1998) معتقدند که درمان BMT و درمان EFCT تنها مدل های زوج درمانی با اثربخشی طولانی مدت در درمان اختلافات زناشویی است.
باتوجه به تاکید EFT بر دلبستگی و ارتباط بین دلبستگی ناامین و افسردگی اساسی، رویکرد هیجان مدار باید یک شکل بالقوه بادوام در درمان زوج های ناسازگار با شریک افسرده باشد.
– این مقاله، اولین مطالعه آزمایشی رسمی EFT در درمان افسردگی است.
درمان EFT در 9 مرحله اجرا میشود :
1- تشریح تعارضات بین زوجین
2- شناسایی چرخه های تعامل منفی
3- دسترسی به احساسات ناشناخته زیربنایی تعاملات
4-طرح مجدد اختلافات
5-شناسایی نیازها
6- ارتقای توانایی پذیرش و درک تجارب و نیازهای یکدیگر
7-بازسازی تعامل زوجین بر اساس درک جدید
8- ظهور راه حل ها و چرخه های جدید
9- تحکیم روابط بازسازی شده
تجربه بالینی نشان داده است که EFT در درمان افسردگی اساسی مفید است.(جانسون و دنتون، 2002).
روش:
شرکت کنندگان، زوج های دگرجنس گرا بودند حداقل دو سال زندگی مشترک داشتند و هیچ برنامه فوری برای جدایی نداشتند.
زنان در این مطالعه نشانه های افسردگی را با حداقل شدت متوسط و حداقل یک دوره تجربه کرده اند.
شرکت کنندگان دارودرمانی، دزیپرامین ، تریمی پرامین و ترازادون را با تشخیص روانپزشک در طول 16 هفته مصرف کردند.
شریک زن، باید معیارهای یک دوره افسردگی اساسی را در یک نسخه کامپیوتری از برنامه مصاحبه تشخیصی (CDIS؛ بلوین و همکاران، 1986) برآورده می کرد و علائم افسردگی را با حداقل شدت متوسط با کسب امتیاز 25 یا بیشتر در فهرستی برای تشخیص افسردگی باید وجود داشته باشد (IDD؛ Zimmerman و همکاران، 1986).
اگرشریک مرد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی، خودکشی فعال، وابستگی شیمیایی فعال، اختلال عملکرد جنسی اولیه، خشونت ، یا علاوه بر اختلال افسردگی اساسی، معیارهای تشخیصی برای یک اختلال روانپزشکی را نیز داشته باشد از مطالعه حذف میشدند.
افراد افسرده که به مرکز خدمات روانشناختی دانشگاه اتاوا مراجعه میکردند یا از طریق آگهیهای روزنامههامشارکت میکردند، یاتلفنی تشخیص داده میشدند. آزمودنی هایی که معیارهای اولیه را برآورده کردند، رضایت نامه کتبی، پرسشنامه دموگرافیک و CDIS، IDD و DASرا تکمیل کردند. شرکتکنندگان زن که به شرایط دارویی اختصاص داده شده بودند، دزیپرامین یا تریمیپرامین (125 میلیگرم تا 225 میلیگرم در روز) یا ترازادون (250 میلیگرم تا 450 میلیگرم در روز) را که توسط روانپزشک بر اساس ارائه علائم تجویز میشد، دریافت کردند. سطوح دوز در طول دوره درمان 16 هفته ای مطابق با پاسخ بیمار کنترل شد (در صورت نشان دادن) و تنظیم شد. شرکت کنندگان در گروه دارو درمانی صرفاً به منظور نگهداری دارو و مدیریت بالینی پیگیری شدند. مداخله EFT شامل 14 جلسه مشترک EFT و یک جلسه انفرادی برای هر شریک در مجموع 16 جلسه درمانی بود. جلسات درمانی معمولاً 75دقیقه طول میکشید و به صورت هفتگی انجام میشد. زوج درمانی توسط شش کارورز دکتری (3 مرد و 3 زن)انجام شد. همه درمانگران حداقل یک سال آموزش تحت نظارت در EFT همراه با آموزش بالینی تخصصی (10 ساعت) در مورد استفاده از EFT در جمعیت افسرده داشتند. علاوه بر پیش آزمون، زوج ها IDD و DAS را در هفته هفتم ، پس از درمان ، و و شش ماه بعد(پیگیری)داشتند.
نتایج:
18 زوج از 54 زوجی که غربالگری شدند، معیارهای ورود را داشتند و به صورت تصادفی در درمان قرار گرفتند. شش زوج مطالعه را ترک کردند (چهار نفر از دارودرمانی و دو زوج از EFT). نمونه نهایی شامل هفت زوج در گروه EFT و پنج زوج در گروه دارو درمانی بود. از 7 زوجی که درمان با EFT را تکمیل کردند، 2 زوج برای ارزیابی پیگیری شش ماهه در دسترس نبودند. میانگین سنی شرکت کنندگان برای دختران 36 سال و برای مردان 38 سال بود. به طور متوسط زوج ها 11 سال با هم زندگی می کردند، 2 فرزند داشتند و میانگین درآمدشان 45000 دلار بود. هیچ تفاوتی بین گروههای درمان از نظر سن، سالهای زندگی مشترک، تعداد فرزندان، درآمد، سالهای تحصیل، یا نمرات پیشآزمون IDD یا DAS یافت نشد.
بحث:
این نتایج اولیه از سودمندی بالقوه EFT به عنوان درمانی برای افسردگی که در زمینه پریشانی زوجین رخ می دهد حمایت می کند. به نظر می رسد EFT در درمان افسردگی در زنان موثر بوده است.در واقع، در دوره پیگیری، هیچ زنی در درمان EFT وجود نداشت که معیارهای تشخیصی افسردگی را برآورده کند. علاوه بر این، اکثریت زنان در EFT نیز در طول دوره های ارزیابی دستاوردهای قابل توجهی در سازگاری زناشویی نشان دادند. به عنوان یک گروه، سازگاری زناشویی زنان در EFT در طول دوره پیگیری افزایش یافت، که منعکس کننده روند کاهش علائم افسردگی است. یکی از محدودیت های طرح حاضر این است که هیچ دارو درمانی نگهدارنده ای بیش از 16 هفته وجود نداشت. این احتمالاً می تواند دلیل عدم موفقیت در پیگیری گروه دارویی باشد. محدودیت دیگر حجم نمونه کوچک است. در حالی که توان کم حاصل از توانایی تشخیص تفاوتهای آماری معنیدار بین گروهها را مهار میکند، الگوهای پاسخ درون گروهی به درمان نشان میدهد که ممکن است تفاوتهای بالقوه مهمی بین گروههای درمانی وجود داشته باشد. قابل ذکر است، مداخله EFT حداقل به خوبی درمان دارویی انجام شده است. ارزیابی کلی اثربخشی دو مداخله نشان میدهد که EFT یک مداخله امیدوارکننده در درمان افسردگی همراه با پریشانی رابطه است و تحقیقات بیشتر ضروری است.
ANDRE DESSAULLES AND SUSAN M. JOHNSON
School of Psychology, University of Ottawa
WAYNE H. DENTON
Department of Psychiatry and Behavioral Medicine
Wake Forest University School of Medicine
برای دانلود مقاله اصلی به زبان انگلیسی رو فایل موردنظر کلیک نمایید